بعد از یک هفته، امروز توی تایم قرار همیشگیمون با هم، بیدارم کردی و به شیوه ی خودت باهام حرف زدی و بهم فهموندی که هوامو داری و محکم توی آغوشت نگهم داشتی.
توی این چند روز که حال جسم و روحم مساعد نبود، به شیوه ی خودت نذاشتی از آغوش امنت بیرون بیام. غر زدن ها، گریه ها و حال بدمو به جون خریدی و اجازه ندادی ته دلم خالی بشه. چون میدونی که بدون تو، من هیچم، پوچم و سردرگم.آره بدون تو، من نمیتونم ادامه بدم.
این خودت بودی که من و وجودم رو به خودت و حضور همیشگیت گره زدی، پس الان هم خودت درستش کن و کمک کن که پرانگیره تر از قبل ادامه بدم.
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
برچسب : نویسنده : fjelvegah9 بازدید : 19